******************************************************* از هشتگرد
تا کرمان ******************************************************* ساعت 2 بامداد است ، هوا سرد و تاریک است سوار بر ماشین شدم و با روشن کردن خوردو ، سفر چند هزار کیلومتری خود را آغاز نمودم بعد از اینکه رضا را در کرج سوار کردم ، به اتفاق هم ، در تاریکی شب ، جاده طولانی را در پیش گرفتیم ساعتها می گذشت و بر کیلومتر ماشین افزوده می شد . جاده آرام و زیبا و تاریک ، آرامش خاصی داشت .
صبحانه را در کنار یک درخت کهنسال تنومند اما توخالی ، در شهر اردستان صرف کردیم و بعد از بازدید از تنها قنات دو طبقه جهان ، اردستان را ترک کرده و به راه خود ادامه دادیم . هوا ابر است و باد خنکی در جریان است .
از دومین شهر معروف کویری ، یعنی نائین گذشتیم و بعد از عبور از شهر یزد ، در شهر انار ، برای صرف نهار توقف کردیم باد بسیار تندی می وزد بعدا از دوستانمون مطلع شدیم که در منطقه سیستان بلوچستان ، بادهای شدیدی منطقه را در بر گرفته است . بجز منطقه انار ، دیگر در طول مسیر شاهد چنین باد تندی نبودیم و اینکه آیا این باد ربطی به بادهای شدید منطقه سیستان داشت یا نه ، را نفهمیدم .
به شهر کرمان خوش آمدید
و ورود ما به شهر زیبای کرمان ، خوش آمدگوئی شد بعد از طی 1100 کیلومتر راه ، کمی بعد از شهر کرمان ، وارد منطقه ای بیابانی و خشک می شویم. ناگهان نگینی سرسبز در میان این بیابان خشک ، توجه مارا بخود جلب کرد . این مکان جائی نبود جز باغ شاهزاده ماهان
با ورود به پارکینگ و توقف ماشین در جایی مناسب ، وارد این باغ زیبا و پر رمز و راز شدیم.
به رضا گفتم چه می بینی؟ رضا گفت : باغ بزرگی با درختان سرسبز و بلند و رودخانه خروشان بسیار پر آب در میان باغ و در مجموع یک محیط سبز و خرم که اصلا شباهتی به اطرافش ندارد. ناگهان یاد سخنان دوستم ابوذر افتادم که چند سال پیش ، اسرار معماری این بنای خاص را برایم فاش کرده بود .
به رضا گفتم : آنچه می بینی واقعیت ندارد! این ها همه ترفند و هنر معمار است. وگرنه وجود چنین باغی که وصف کردی وسط این بیابان نمی تواند بوجود بیاید. در حقیقت تبحر و علم بالای معمار این بنا بوده که تو چنین تصوری در ذهنت ایجاد شده است. رضا با تعجب به من نگاه کرد و گفت : تصور غیر واقعی ! منظورت از این سخن چیست؟
من گفتم : آنچه که در حال حاضر می بینی ، تصویری است که معمار خواسته در ذهن تو بوجود بیاورد ، و می بینی که بخوبی این کار را با هنری که داشته انجام داده است . رضا با تعجب بیشتری پرسید : چگونه؟
گفتم بیا کمی در معماری این مجموعه دقیق تر شویم و جزئیات را بررسی کنیم . اول اینکه آب این مجموعه از قنات و رودخانه تیگران تامین میشود که روی هم رفته آب زیادی نیست . معمار با مشکل کم آبی مواجه بوده برای همین برای نمایش دادن یک رود خروشان در وسط این باغ بزرگ ، از یک ترفند معماری استفاده کرده و یک رود عریض اما با عمق کم طراحی کرده است . عمق آب حدود 5 سانتی متر بیشتر نیست(البته در فصول مختلف قابل تغییر است) اما در نگاه تو ، یک رودخانه خروشان و پر آبی تداعی می شود .
رضا با کمی تامل سرش را تکان داد و با دقت بیشتر به بقیه صحبتهایم گوش داد.
من ادامه دادم: به درختان بزرگ و سرسبز این باغ نگاه کن در نگاه اول یک باغ پر درخت و عظیم به چشم می آید اما وقتی دقیق نگاه میکنی ، خواهی دید که کل مجموعه تنها از یک ردیف درخت تشکیل شده است. با نزدیک هم کاشته شدن درختان در یک ردیف ، با تعداد کمی درخت ، چنین منظره زیبایی برای بیننده تداعی می شود. و جالب تر اینکه فضای خالی پشت درختان با درختان سبز کوتاه پر شده است بطوریکه هیچ دیواری را نمی توانی ببینی
کم کم به قسمت انتهای باغ نزدیک شدیم و رضا همچنان در حال تفکر در معماری این بنای عجیب و مرموز بود.
وقتی از جلوی عمارت به انتهای باغ نگاه کردیم ، فواره هایی در یک راستا مشاهده کردیم به رضا گفتم متاسفانه این فواره ها امروز کار نمیکند ولی طوری از لوله های با قطرهای متفاوت در ساخت این فواره ها استفاده شده است که در زمان قدیم ارتفاع آب همه فواره ها تا پائین باغ ، به یک اندازه بوده است
چند عکس یادگاری از این مجموعه زیبا و هنری گرفتیم و از این باغ مرموز خارج شدیم .
تقریبا 200متر از باغ دور شدیم و باغ را در میان بیابان دیدیم
یک جوی آب عمیق و پرفشار اما کوچک از باغ خارج می شد که معلوم بود این جوی ، کل آب خروجی از باغ است. با تعجب از خود پرسیدم : پس بقیه آب کجاست؟
بلافاصله یاد صحبتهای ابوذر افتادم
ترفند معمار !
عکس هوایی بسیار زیبا (گوگل ارث) ، از نگین سبز کویر کرمان
|
